تاثیر عبادت در تهذیب نفس [1]
تاثیر عبادت در تهذیب نفس [1]
براى پى بردن به تاثير عبادت و نيايش در تهذيب نفوس و پرورش فضائل اخلاقى، قبل از هر چيز بايد با مفهوم و حقيقت عبادت آشنا شد.
گرچه بحث درباره حقيقت عبادت سخنى مبسوط و گسترده را مىطلبد و بزرگان در تفسير و اخلاق و فقه و حديث درباره آن سخن بسيار گفتهاند، اما در يك اشاره كوتاه چنين مىتوان گفت: براى يافتن حقيقت عبادت بايد به واژه «عبد» و مفهوم آن كه ريشه اصلى عبادت است توجه نمود.
«عبد» از نظر لغتبه انسانى گفته مىشود كه سرتاپا تعلق به مولا و صاحب خود دارد؛ ارادهاش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست اوست؛ در برابر او خود را مالك چيزى نمىداند و در اطاعت او سستى بخود راه نمىدهد.
بنابراين، عبوديت اظهار آخرين درجه خضوع در برابر كسى است كه همه چيز از ناحيه اوست، و بخوبى مىتوان نتيجه گرفت كه تنها كسى مىتواند «معبود» باشد كه نهايت انعام و اكرام را كرده است و او كسى جز خدا نيست!
به تعبير ديگر، و از بعد ديگر - «عبوديت» نهايت اوج تكامل روح يك انسان و قرب او به خداست، و عبوديت تسليم مطلق در برابر ذات پاك اوست؛ عبادت تنها ركوع و سجود و قيام و قعود نيست، بلكه روح عبادت تسليم بىقيد و شرط در برابر كمال مطلق و ذات بىمثالى است كه از هر عيب و نقص مبراست.
بديهى است چنين عملى بهترين انگيزه توجه به كمال مطلق و پرهيز از هرگونه آلودگى و ناپاكى است؛ چرا كه انسان سعى مىكند خود را به معبود خويش نزديك و نزديكتر سازد تا پرتوى از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود كه گاه از آن تعبير به «مظهر صفات خدا شدن» مىكنند.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «العبودية جوهرة كنهها الربوبية؛ عبوديت گوهرى است كه ربوبيت در درون آن نهفته شده است.» [2] اشاره به اين كه عبد تلاش و كوشش مىكند كه خود را در صفات شبيه معبود سازد و پرتوى از صفات جلال و جمال او را در خود منعكس كند، و نيز انسان در سايه عبوديتبه جاى مىرسد كه به اذن پروردگار مىتواند در جهان تكوين، تدبير و تصرف كند، و صاحب ولايت تكوينيه شود، همانگونه كه آهن سرد و سياه بر اثر مجاورت با آتش، گرم و سرخ و فروزان مىشود؛ اين حرارت و نورانيت از درون ذات او نيستبلكه پرتو ناچيزى از آتش به او افتاده و به اين رنگ در آمده است.
با اين اشاره به قرآن باز مىگرديم و چگونگى تاثير عبادت را در پرورش فضائل اخلاقى در آيات قرآن بررسى مىكنيم.
1- اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنيد، آن كس كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزگار شويد.
2- اى كسانى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد، تا پرهيزگار شويد.
3- ... و نماز را بر پا دار كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مىدارد.
4- به يقين انسان حريص و كم طاقت آفريده شده است - هنگامى كه بدى به او رسد بىتابى مىكند - و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مىشود (و بخل مىورزد) - مگر نماز گزاران - آنها كه نماز را پيوسته به جا مىآورند.
5- از اموال آنها صدقهاى (به عنوان زكات) بگير تا به وسيله آن، آنها را پاك سازى و پرورش دهى.
6- آنان كسانى هستند كه ايمان آوردهاند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد!
7- اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از صبر (روزه) و نماز كمك بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است!
در تمام آياتى كه در بالا آمده، رابطه نزديكى ميان «عبادت» و تقوا و پرهيز از گناه و پرورش فضائل اخلاقى ديده مىشود و نشان مىدهد كسانى كه مىخواهند به تهذيب نفس راه يابند بايد از در عبوديت و پرستش خداوند وارد شوند؛ سالكان راه خدا، و پويندگان طريق خودسازى و تقوا، بايد از نيايش و عبادت يارى طلبند و ناخالصيهاى وجود خود را در كوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بين ببرند، و مس وجود خود را با كيمياى عبادت زر كنند.
در همين راستا، در نخستين آيه، همه انسانها را بدون استثنا مخاطب ساخته و راه تقوا را اين گونه به آنها نشان مىدهد؛ مىفرمايد: «اى مردم! پروردگارتان را كه شما و پيشينيان شما را آفريده پرستش كنيد تا پرهيز كار شويد!» (يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذى خلقكم و الذين من قبلكم لعلكم تتقون).
تكيه بر آفرينش پيشينيان ممكن است اشاره به اين باشد كه اعراب جاهلى براى توجيه پرستش بتها، تكيه بر فعل پيشينيان داشتند، آيه فوق مىگويد خداوند هم آفريدگار شماست و هم آفريننده پيشينيان است؛ آرى! او خالق همه كس و همه چيز و مالك همه كس و همه چيز است؛ و تنها او شايسته عبادت است، نه بتها؛ اگر رو به سوى عبوديت خالص او آريد، شكوفههاى تقوا بر شاخسار جان شما آشكار مىشود؛ و اين آلودگيهاى اخلاقى شما ناشى از عبادت خرافى شماست.
اين آيه رابطه نزديك تقوا و عبادت را بطور مطلق بيان مىكند.
در حالى كه در آيه بعد به رابطه «روزه» - كه يكى از عبادات مهم است - و «تقوا» اشاره شده است؛ مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما نوشته شده - همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد - تا پرهيزگار شويد! » (يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون).
هركس به روشنى در مىيابد كه به هنگام روزه داشتن، نور و صفاى تازهاى در دل احساس مىكند، خود را به نيكيها نزديكتر، و از زشتيها و بديها دورتر مىبيند، حتى آمارهاى مستند نشان مىدهد كه در ايام ماه مبارك سطح جرائم در جامعه روزهدار، بسيار پايين مىآيد، تا آنجا كه ماموران انتظامى به اعتراف خودشان در اين ماه به كارهاى عقب مانده ماههاى ديگر مىپردازند! اين امور بخوبى نشان مىدهد كه هر قدر انسان به عبوديت خداوند نزديكتر شود از زشتيها دورتر خواهد شد.
در سومين آيه، به رابطه نزديك «نماز» و پرهيز از گناه و فحشاء و منكر اشاره شده است؛ در اين آيه شخص پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان يك الگو و اسوه، مخاطب به اين خطاب شده است: نماز را بر پا دار كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مىدارد (و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر)
«فحشاء و منكرات» مجموعه افعال غير اخلاقى است، و مىدانيم تمام افعال غير اخلاقى سرچشمهاى از صفات ضد ارزشى در درون جان انسان دارد؛ و به تعبير ديگر، هميشه اخلاق درونى است كه در اخلاق برونى اثر مىگذارد.
تاثير نماز در بازداشتن از فحشاء و منكر نيز درستبه همين دليل است؛ زيرا نماز با افعال و اذكار بسيار پر محتوايش، انسان را در جهانى برتر و والاتر - جهان قرب به خدا - وارد مىكند؛ و اين نزديكى او را از سرچشمههاى اصلى فحشاء و منكر كه همان هواى نفس و حب افراطى به دنيا است دور مىسازد.
به همين دليل، نماز گزاران واقعى كمتر گرد گناه مىگردند؛ و هر قدر نماز روح و جان و محتواى بيشترى داشته باشد، به همان نسبت انسان از منكرات و زشتيها دورتر مىشود و شكوفههاى فضائل و اخلاق در درون جانش آشكارتر مىگردد.
در چهارمين آيه، بعد از اشاره به بعضى از رذائل اخلاقى مانند جزع و بى تابى به هنگام بروز مشكلات، و بخل به هنگام دستيافتن به خيرات، تنها نماز گزاران را استثنا مىكند، و مىفرمايد: انسان حريص و كم طاقت آفريده شده است - هنگامى كه بدى به او رسد بى تابى مىكند - و هنگامى كه خوبى به او رسد بخل مىورزد و مانع ديگران مىشود - مگر نمازگزاران - آنها كه نماز را بطور مرتب بهجا مىآورند. (ان الانسان خلق هلوعا - اذا مسه الشر جزوعا - و اذا مسه الخير منوعا - الا المصلين - الذين هم على صلاتهم دائمون)
اين آيات به روشنى ثابت مىكند كه توجه به ذات پاك پروردگار و عبادت و نيايش در پاكسازى روح و جان از رذائل اخلاقى مانند بخل و جزع و بىتايى اثر مستقيم دارد.
در پنجمين آيه، اشاره به تاثير مساله زكات در پاكسازى روح و تزكيه نفس مىكند و مىدانيم زكات در اسلام يكى از عبادات مهم محسوب مىشود؛ مىفرمايد: از اموال آنها صدقهاى (به عنوان زكات) بگير تا به وسيله آن، آنها را پاك سازى و پرورش دهى (خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها)
تعبير «تزكيهم بها» دليل روشنى بر اين حقيقت است كه تطهير و تزكيه نفس به وسيله زكات حاصل مىشود، چرا كه زكات، رذائلى همچون بخل و دنياپرستى و حرص و آز را از روح، زائل مىكند، و نهال نوعدوستى و سخاوت و حمايت از مستضعفان را در سرزمين دل پرورش مىدهد.
رواياتى كه در ذيل اين آيه نقل شده است نيز اين حقيقت را روشنتر مىكند:
در حديثى از پيامبراكرم صلى الله عيه و آله مىخوانيم: «ما تصدق احدكم بصدقة من طيب - و لا يقبل الله الا الطيب - الا اخذها الرحمان بيمينه و ان كانت تمرة فتربو من كف الرحمان فى الرحمان حتى تكون اعظم من الجبل؛ هيچ كس از شما صدقهاى از مال حلال نمىپردازد - و البته خداوند جز حلال قبول نمىكند - مگر اين كه خداوند آن را با دستخود مىگيرد، حتى اگر يك دانه خرما باشد، سپس در دست خدا نمو مىكند تا بزرگتر از كوه شود!» [3] اين حديث كه تشبيه و كنايه پرمعنايى در بردارد اهميت فوقالعاده اين عبادت بزرگ، و ارتباط مستقيم آن را با خدا و مسائل معنوى روشن مىسازد.
در ششمين آيه، به يكى ديگر از عبادات مهم و معروف، يعنى ذكرخدا اشاره شده و از تاثير عميق آن در آرامش دلها، سخن مىگويد؛ مىفرمايد: آنان كسانى هستند كه ايمان آوردهاند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مىپذيرد! (الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب)
آرامش دل هميشه توام با توكل بر خدا، و عدم وابستگى به ماديات و عشق به زرقوبرق دنيا و آز و طمع و بخل و حسد است. چرا كه اگر اين صفات رذيله در دل باشد، آرامشى در آن نخواهد بود. بنابراين، ياد خدا مىتواند اثر عميقى در دور ساختن انسان از اين رذائل داشته باشد، تا شكوفه آرامش بر شاخسار دل آشكار گردد.
به تعبير ديگر، اگر يك نظر اجمالى به ريشههاى ناآرامى روح و پريشانى خاطر و اضطرابها و نگرانيها بيندازيم، مىبينيم همه آنها از رذائل اخلاقى سرچشمه مىگيرد، ولى ياد خدا آنها را مىخشكاند و نا آرامى را به اطمينان و آرامش مبدل مىسازد. [4] در هفتمين و آخرين آيه، به تاثير نماز و روزه در تقويت روح انسان اشاره كرده، مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از صبر (روزه) و نماز كمك بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است!» (يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرين)
در بعضى از روايات اسلامى صبر به روزه تفسير شده است [5] كه يكى از مصداقهاى روشن صبر است، و گر نه صبر مفهوم وسيعى دارد كه هرگونه استقامت در برابر هواى نفس و وسوسههاى شيطان و استقامت در طريق اطاعت پروردگار، و در برابر حوادث ناگوار و مصائب را شامل مىشود.
در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مىخوانيم كه هرگاه كار مهمى براى او پيش مىآمد نماز مىخواند، سپس آيهواستعينوا بالصبر و الصلوة را تلاوت مىفرمود (كان على اذا احاله امر فزع، قام الى الصلوة ثم تلا هذه الآية و استعينوا بالصبر و الصلوة) [6] اشاره به اين كه نماز به من نيرو مىبخشد.
آرى! اين عبادتهاى مهم فضائلى همچون توكل و شجاعت و شهامت و صبر و استقامت را در وجود انسان زنده مىكند، و از رذائل اخلاقى همچون جبن و ترس، ترديد و دو دلى، و اضطراب و نگرانى در برابر حوادث مهم، و دنياپرستى، دور مىسازد؛ و به اين ترتيب، بخش مهمى از فضائل اخلاقى را در وجود انسان زنده مىكند، همانگونه كه بخش قابل توجهى از رذائل را مىميراند.
از آنچه در بالا آمد بخوبى مىتوان نتيجه گرفت كه عبادات اثر بسيار عميقى از جهات مختلف در تهذيب اخلاق دارند؛ اين تاثير را مىتوان در چند جهت خلاصه كرد:
1- توجه به مبدا آفرينش و حضور پروردگار در تمام زندگى انسانها سبب مىشود كه انسان مراقب اعمال و رفتار خويش باشد، و هواى نفس را تا آنجا كه مىتواند كنترل كند، چرا كه عالم محضر خداست، و در محضر خداوند كريم، گناه كردن و راه خلاف پيمودن عين ناسپاسى است.
2- توجه به صفات جلال و جمال او كه در عبادات و مخصوصا دعاها آمده است، نيايش كننده را دعوت مىكند كه پرتوى از آن اوصاف كريمه را در درون روح و جان خود منعكس كند و در مسير تكامل اخلاقى قرار گيرد.
3- توجه به معاد، همان دادگاه بزرگى كه همه چيز در آنجا حسابرسى مىشود، نيز اثر باز دارنده قوى و نيرومندى براى پاكسازى روح و جسم انسان دارد.
4- عبادت و نيايش اگر با حضور قلب و آداب آن باشد، صفا و نورانيت غير قابل توصيفى مىآورد كه در برابر آن ظلمات اخلاق رذيله تاب مقاومت ندارد؛ به همين دليل، انسان پس از يك عبادت آميخته با حضور قلب، خود را به نيكيها نزديكتر مىبيند.
5- محتواى عبادات و دعاها مملو است از آموزشهاى اخلاقى و بيان راه و رسم سير و سلوك الى الله، كه دقت در آنها نيز درسهاى بزرگى به انسان در اين زمينه مىدهد. عاشقان خود سازى و سالكان الى الله از طريق عبادت مىتوانند به هدف والاى خود برسند و بدون عبادت و نيايش و مناجات و راز و نياز با پروردگار مخصوصا در خلوت و بويژه در سحرگاهان راه به جايى نمىبرند.
اين مساله در روايات اسلامى بازتاب بسيار وسيع و گستردهاى دارد كه به گوشهاى از آن، در ذيل اشاره مىشود، و شرح تمام آن در خور كتاب مستقلى است:
1- در تمام رواياتى كه سخن از فلسفه احكام به ميان آمده، اشاره به تاثيرعبادت در تهذيب نفوس و پالايش روح و صفاى دل شده است؛ از جمله، در كلمات قصار اميرمؤمنان على عليه السلام آمده است: «فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك، والصلوة تنزيها عن الكبر و الزكاة تسبيبا للرزق، و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند ايمان را براى تطهير دل از شرك واجب فرموده، و نماز را براى پاك شدن از تكبر، و زكات را سبب روزى قرار داده، و روزه را وسيلهاى براى پرورش اخلاص بندگان ...» [7] شبيه همين معنى با مختصر تفاوتى در خطبه معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا3 ديده مىشود آنجا كه مىفرمايد: «فجعل الله الايمان تطهيرا لكم من الشرك، و الصلوة تنزيها لكم عن الكبر، و الزكاة تزكية للنفس و نماء فى الرزق، و الصيام تثبيتا للاخلاص ... ؛ خداوند ايمان را سبب پاكسازى شما از شرك قرار داده است و نماز را وسيلهاى براى تطهير قلوب از كبر، و زكات را موجب تزكيه نفس (از بخل و حرص و دنيا پرستى) و نمو روزى، و روزه را عامل تثبيتخلوص نيت.» [8] 2- در حديث معروفى كه درباره نماز از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله آمده، نماز را تشبيه به نهر آب زلال جارى مىكند كه بر در خانه انسان باشد و همه روز انسان خود را پنجبار در آن شستوشو كند؛ بديهى است كه براثرآن، چيزى از آلودگيها در وى باقى نمىماند؛ اين حديث نيز دليل روشنى بر اين مدعاست. [9] و به همين ترتيب، درباره هر يك از عبادات آثارى ذكر شده كه شاهد گوياى تاثير عبادت در تهذيب نفوس انسانى است.
3- در حديث ديگرى از امام علىبنموسىالرضا عليهما السلام درباره آثار عبادت بطور كلى چنين مىخوانيم: «فان قال فلم تعبدهم؟ قيل لئلا يكونوا ناسين لذكره و لا تاركين لادبه، و لا لاهين عن امره و نهيه، اذا كان فيه صلاحهم و قوامهم، فلو تركوا بغير تعبد، لطال عليهم الامد فقست قلوبهم؛ اگر كسى بگويد: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده (مگر نياز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته مىشود، اين به خاطر آن است كه ياد خدا را به فراموشى نسپارند، و ادب را در پيشگاه او ترك نكنند، و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا كه در آن صلاح و قوام آنها است، و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدت زيادى بر آنها مىگذرد (و از ياد خدا غافل مىشوند) لذا دلهاى آنها قساوت پيدا مىكند.» [10] به اين ترتيب، روشن مىشود كه عبادت پروردگار قلب را بيدار، و روح را هشيار مىكند، و مايه ياد خداست كه آن نيز خمير مايه اصلاح درون و برون است.
4- در حديث ديگرى از امام علىبنموسىالرضا عليهما السلام مىخوانيم كه در ضمن بر شمردن آثار سازنده نماز مىفرمايد: «مع ما فيه من الايجاب و المداومة على ذكر الله عزوجل بالليل و النهار لئلا ينسى العبد سيده و مدبره و خالقه، فيبطر و يطغى و يكون فى ذكره لربه و قيامه بين يديه زاجرا له عن المعاصى و مانعا له عن انواع الفساد؛ علاوه بر اين كه عبادت، سبب تداوم ذكر خداوند متعال در شب و روز مىشود، تا بنده مولى و مدبر و خالقش را فراموش نكند، و نعمتهاى الهى مايه مستى و غرور او نشود، و به طغيان بر نخيزد، و ياد پروردگار و قيام در برابر او، وى را از معاصى باز مىدارد و مانع انواع فساد مىشود». [11]
5- در حديث ديگرى، از امام صادق عليه السلام در مورد آثار نماز و ميزان قبولى آن چنين آمده است: «من احب ان يعلم ان قبلت صلاته ام لم تقبل فلينظر هل منعت صلاته عن الفحشاء و المنكر، فبقدر ما منعته قبلت؛ هر كس مىخواهد بداند آيا نماز او قبول شده يا نه ببيند آيا نمازش او را از زشتيها و بديها باز داشته استيا نه؟ به همان اندازه كه او را باز داشته نمازش قبول شده است!» [12] اين عبارت با صراحت و وضوح، روشن مىكند كه نماز صحيح و كامل رابطه مستقيم و تنگاتنگى با مسايل اخلاقى و دعوت به خوبيها و نهى از بديها دارد؛ و آنها كه نمازشان اين اثر را ندارد، تنها به جسم نماز پرداختهاند؛ و به تعبير، ديگر نمازى است اسقاط كننده تكليف نه مورد قبول پروردگار.
6- در حديث ديگرى از رسولخدا صلى الله عليه و آله در مورد فلسفه روزه چنين مىخوانيم: «ان الصوم يميت مراد النفس و شهوة الطبع الحيوانى، و فيه صفاء القلب و طهارة الجوارح، و عمارة الظاهر و الباطن، و الشكر على النعم، و الاحسان الى الفقراء، و زيادة التضرع و الخشوع، و البكاء و جعل الالتجاء الى الله، و سبب انكسار الهمة، و تخفيف السيئات، و تضعيف الحسنات، و فيه من الفوائد ما لا يحصى؛ روزه هواى نفس و شهوت طبيعتحيوانى را مىميراند (و طغيان آن را فرو مىنشاند)، و در آن صفاى قلب و پاكى اعضاء، و آبادى بيرون و درون انسان، و شكر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزونى تضرع و خشوع و گريه است؛ و وسيلهاى استبراى التجاء به پروردگار، و سبب شكستن دلبستگيها و كم شدن سيئات، و فزونى حسنات است؛ و در آن فوائد بيشمارى است.» [13] در اين حديث چهارده اثر مثبتبراى روزه ذكر شده كه مجموعهاى از صفات فضيلت و افعال اخلاقى است.
7- اين بحث دامنه دار را با حديث ديگرى از اميرمؤمنان على عليه السلام پايان مىدهيم (و كسانى كه مايل باشند مطالب بيشترى را در اين زمينه بخوانند به «وسائلالشيعه»، ابواب نخستين هر يك از عبادات، و همچنين به «بحارالانوار» مراجعه كنند.)، فرمود: «دوام الع-بادة برهان الظفر بالس-عادة؛استمرار و پىگيرى عبادت، دليلى بر وصول به سعادتاست.» [14] آرى! آنها كه مىخواهند سعادتمند شوند بايد به سراغ نيايش پروردگار بروند!
از روايات بالا و روايات ديگرى كه در اين زمينه در لابه لاى كتب معروف روايى وارد شده و به خاطر عدم اطاله سخن از نقل همه آنها چشم پوشيديم، رابطه بسيار نزديك عبادت و پاكسازى روح و صفاى دل و تهذيب نفوس را روشن مىسازد.
مخصوصا هر قدر عبادت خالصتر و بىرياتر و آميخته باحضور قلب و آداب باشد، اين تاثير قوىتر خواهد بود.
اين مساله كاملا محسوس است كه انسان وقتى عبادتى را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام مىدهد، بعد از آن نورانيت و صفاى ديگرى در قلب و جان خود احساس مىكند، ميل او به خوبيها بيشتر مىشود و تنفر او از بديها افزون مىگردد؛ خود را به خدا نزديكتر مىبيند و روح خضوع و تواضع و عبوديت و تسليم در برابر حق را در خود زنده مىبيند.
اين نكته قابل توجه است كه همه عبادات يك اثر مشترك دارند و هر كدام يك تاثير ويژه، اثر مشترك همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسليم در مقابل حق، و بيدارى و هوشيارى و ترك غفلت است.
و اثر ويژه هر كدام متناسب آن عبادت است؛ نماز نهى از فحشاء و منكر مىكند، و روزه اراده را قوى و هواى نفس را تحت كنترل نيروى عقل در مىآورد؛ حج، انسان را از تمام رزق و برقهاى زندگى و تعلقات حيات دور مىسازد، و زكات، بخل و حرص و دنيا پرستى را كم مىكند.
ذكر خدا مايه آرامش دل است؛ و هر يك از اذكار، انسان را متوجه يكى از صفات جلال و جمال خدا مىكند، و او را به هماهنگى با حق تشويق مىنمايد.
به اين ترتيب، كسى كه همه اين عبادات را بهجا مىآورد، هم از اثرات عام آن بهره مىگيرد و هم از تاثيرات ويژه آنها استفاده مىكند؛ و مىتواند فضايل اخلاقى را در پرتو آنها در وجود خود پرورش دهد؛ بنابراين، عبادت و نيايش ما در برابر پروردگار، يكى از گامهاىمؤثر خود سازى ماست، مشروط بر اين كه با روح و فلسفه عبادت آشنا باشيم و تنها به جسم آن قناعت نكنيم!
پی نوشت:
[1]. اخلاق در قرآن جلد اول صفحه 335.
[2]. مصباح الشريعه، صفحه 536 (طبق نقل ميزان الحكمه، واژه عبد).
[3]. صحيح مسلم، جلد 2، صفحه 702 (طبع بيروت).
[4]. براى توضيح بيشتر به تفسير نمونه، جلد 10، ذيل همين آيه مراجعه فرماييد، كه تحليل روشن و مبسوطى در اين زمينه در آنجا آمده است.
[5]. مجمع البيان، جلد 1، ذيل آيه 45 سوره بقره كه مشابه آيه مورد بحث است؛ و تفسير برهان، جلد 1، صفحه 166، ذيل آيه 153، سوره بقره - در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه در ذيل آيه «استعينوا بالصبر و الصلوة» فرمود: «الصبر هو الصوم» (بحارالانوار، جلد 93، صفحه 294).
[6]. اصول كافى، طبق نقل الميزان، جلد 1، صفحه 154.
[7]. نهج البلاغه، كلمات قصار، جمله 252.
[8]. به كتاب زندگى حضرت فاطمه زهرا(س) مراجعه شود.
[9]. محجةالبيضاء، جلد 1، صفحه 339 (كتاب اسرار الصلاة).
[10]. عيون اخبار الرضا، مطابق نقل نور الثقلين، جلد 1، صفحه 39، حديث 39.
[11]. وسائل الشيعه، جلد3، صفحه 4.
[12]. مجمع البيان، جلد 8، صفحه 285، ذيل آيه45 سوره عنكبوت.
[13]. بحارالانوار، جلد 93، صفحه 254.
[14]. غرر الحكم، شماره 5147
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}